مقاله شرف الشمس

شرح اسم‌ اعظم‌

شرح اسم‌ اعظم‌ که امروزه با توجه به ساعات حکاکی آنشرف الشمس نامیده میشود

طلسمی که در ساعات شرف شمس بر روی عقیق حکاکی می شود در عربی به خاتم سلیمانی معروف است و در کتاب علما و مورخین به عنوان اسم اعظم نام برده شده است .

اشکال این طلسم در صورتی که درست، صحیح و با شرایط رسم شوند اثرات بسیار عجیب و شگفت انگیزی دارند که خیلی از آنها به وفور تجربه شده است.

طلسم اسم‌ اعظم(شرف الشمس)
برخلاف تصور مردم این اشکال فقط برای گشایش و رزق کاربرد ندارند بلکه برای هرنوع امورخیر و دفعِ شر بکار میروند.

حتی تک تک اجزای این طلسم به تنهایی یا بصورت مرکب و یامعکوس اثرات بسیار عجیبی دارند.که تاکنون بیش از ۷۲نوع کاربرد مختلف ازین طلسم ارائه شده است.

اسناد و منابع

💥حسین بن معین الدین میبدی
کتاب( دیوان امیرالمومنین علی بن ابیطالب)
متوفی ۹۱۱هجری قمری
ص۳۹۴

ابراهیم بن علی کفعمی
کتاب (جُنَّةُ الأمانِ الْواقیَة وَ جَنَّةُ الإیمان الباقیَة) معروف به مصباح کفعمی
فصل۳۱
متوفی ۹۰۵هجری قمری

شیخ احمد بونی
کتاب(منبع اصول الحکمه)
ص۹۹
متوفی سال۶۲۲هجری

علامه محمد حسن نائینی
کتاب(گوهر شب چراغ)
ص۲۲۱

مدرس تبریزی
کتاب (ریحانة الادب)
ج7، ص23-24

علامه حسن زاده آملی
کتاب (هزار و یک نکته)
ج۲، ص۱۰۱، نکته ۹۷۷

حسین بن معین الدین میبدی کتاب( دیوان امیرالمومنین علی بن ابیطالب) در صفحه ۳۹۴ شعری منسوب به امام علی علیه السلام که این نقش را برای رفع صداع در قالب شعر بیان کرده اند

ثَلَاثُ عِصِيٍّ صُفِّفَتْ بَعْدَ خَاتَم
عَلَى رَأْسِهَا مِثْلُ السِّنَانِ الْمُقَوَّمِ‏

وَ مِيمٌ طَمِيسٌ أَبْتَرٌ ثُمَّ سُلَّمٌ
إِلَى كُلِّ مَأْمُولٍ وَ لَيْسَ بِسُلَّمٍ‏

وَ أَرْبَعَةٌ مِثْلُ الْأَصَابِعِ صُفِّفَتْ
تُشِيرُ إِلَى الْخَيْرَاتِ مِنْ غَيْرِ مِعْصَمٍ‏

وَ هَاءٌ شَقِيقٌ ثُمَّ وَاوٌ مُقَوَّسٌ
عَلَيْهَا إِذَا يَبْدُو كَأُنْبُوبِ مِحْجَمٍ‏

فَيَا حَامِلَ الِاسْمِ الَّذِي لَيْسَ مِثْلَهُ
تَوَقَّ مِنَ الْأَسْوَاءِ تَنْجُ وَ تَسْلَمِ‏

فَذَاكَ اسْمُ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ
إِلَى كُلِّ مَخْلُوقٍ فَصِيحٍ وَ أَعْجَمِ‏

 

ابراهیم بن علی کفعمی
کتاب (جُنَّةُ الأمانِ الْواقیَة وَ جَنَّةُ الإیمان الباقیَة) معروف به مصباح کفعمی در فصل سی و یکم آنچه نسبت به ذکر اسم اعظم روایت شده است ذیل شماره پنجاه و نهم چنین فرموده است: إن هذه الأحرف صفة الاسم الأعظم و هي ( این حروف صفت اسم اعظم است ) و بعد این نقش را مقابل آن کشیده است

شیخ احمد بونی کتاب(منبع اصول الحکمه) در صفحه۹۹ این ابیات در دو قصیده صغرای و کبرای منبع اصول حکمت بونی (متوفی ۶۲۲ هجری قمری) آمده است:

ثلاث عصي صففت بعد خاتم على رٱسها مثل السهام تقوست

وميم طميس ابتر ثم سلم وفي وسطها بالجرتين تشركت

واربعة مثل الانامل صففت تشير الى الخيرات والرزق جمعت

وهاء شقيق ثم واو مقوس كٱنبوب حجام من السر إلتوت

واخرها مثل الاوائل خاتم خماسي اركان وللسر قد حوت

 

مرحوم نائینی در گوهر شب چراغ صفحه۲۲۱: این اشعار از ابن عباس است و به مولی علی علیه السلام نسبت داده شده است(شعر دیوان امیرالمومنین) و در ترجمه فارسي آن به اين مضمون آورده است :
هست منقول از امام امم
شاه مردان و بحر علم و كرم

خبر معتبر كه هست در او
صورت اسم اكبر اعظم

كفعمي ذكر كرده در مصباح
ليك بر حاشيه نموده رقم

ابن عباس نظم كرده ورا
آن پسرعمّ سيّد عالم

عربي بود لفظ آن ابيات
ترجمه كردمش به لفظ عجم

اولين خاتمي همي بايد
كه بود پنج گوشه آن خاتم

ليك شرط نوشتنش آن
است كه نراند بر آن دوباره قلم

بنويسد عقيب آن سه الف
كه بود جملگي برابر هم

بر سر هرسه چون سنان مدّي
بكشد ليك سازد آن را خم
بعد از آن ميم بي دمي بايد
كه بود كور و چشم آن برهم

بعد از آن نردبان سه پايه
كه نباشد از اين زياد و نه كم

بعد از آن چهار الف بود هم سر
چون انامل ستاده پهلوي هم

هست آنگاه هاء و پس واوي
كه بود كج سرش چو شاخ حجم

سيزده حرف باشد اين صورت
هريكي در صفا چو باغ ارم

چهار حرف وي است از تورات
چهار ز انجيل عيسي بن مريم

پنج حرف ديگر ز قرآن است
اسم اعظم همين بود فافهم

اي كه حامل چنين اسمي
ايمني از همه بلا و سقم

از وباء و علل تو آزادي
وز تب و درد و غصّه ها و الم

نگزد مار و عقربت هرگز
نشوي تابوي غمين و دژم

ابن ابو البدر رئيس در مجلد هفتم ريحانه الادب تاليف مرحوم مدرس تبريزي مذكور است(ص٢٣ط٢) مدرس نيز پيرامون اين اسم اعظم بتفصيل بحث و از رياض العلماء نقل كرده است. و در وصف و تعريف و تأثير آن بفارسي گفته شده:

اولی خاتمی همی باید
که بود پنج گوشه آن خاتم‏
لیک شرط نوشتنش این است‏
که نراند بر آن دوباره قلم‏
بنویسد عقیب آن سه الف‏
که صد و یازده بود برقم‏
بر سر هر سه، چون سنان مدی‏
بکشد آنچنان که نبود خم‏
بعد از آن میم بید می‏باشد
که بود کور و چشم او بر هم‏
پس بود نردبان سه پایه‏
که نباشد از آن زیاد و نه کم‏
بعد از آن چار الف بود همسر
چو انامل ستاده پهلوی هم‏
هست آنگاه‏ها و پس واوی‏
که بود کج به هیأت محجم‏
سیزده حرف باشد این صورت‏
هر یکی در صفا چو باغ ارم‏
چار حرف وی است از تورات‏
چار ز. انجیل عیسی مریم‏
پنج حرف دگر ز قرآنست‏
اسم اعظم همین بود فافهم
‏‌ای تویی حامل چنین اسما
ایمنی از همه بلا و سقم‏
نگزد مار و عقربت هرگز
نشوی تا تویی غمین و دژم‏
از وبا و علل تو آزادی‏
و ز تب و درد و جملگی الم‏

 

نکته ۹۷۷از‌کتاب (هزارویک نکته)علامه حسن زاده آملی که در شرح و خواص اسم اعظم(شرف الشمس) به نظم و نثر بیاناتی دارند:

اولی خاتمی همی باید
که بود پنج گوشه آن خاتم‏
لیک شرط نوشتنش این است‏
که نراند بر آن دوباره قلم‏
بنویسد عقیب آن سه الف‏
که صد و یازده بود برقم‏
بر سر هر سه، چون سنان مدی‏
بکشد آنچنان که نبود خم‏
بعد از آن میم بید می‏باشد
که بود کور و چشم او بر هم‏
پس بود نردبان سه پایه‏
که نباشد از آن زیاد و نه کم‏
بعد از آن چار الف بود همسر
چو انامل ستاده پهلوی هم‏
هست آنگاه‏ها و پس واوی‏
که بود کج به هیأت محجم‏
سیزده حرف باشد این صورت‏
هر یکی در صفا چو باغ ارم‏
چار حرف وی است از تورات‏
چار ز. انجیل عیسی مریم‏
پنج حرف دگر ز قرآنست‏
اسم اعظم همین بود فافهم
‏‌ای تویی حامل چنین اسما
ایمنی از همه بلا و سقم‏
نگزد مار و عقربت هرگز
نشوی تا تویی غمین و دژم‏
از وبا و علل تو آزادی‏
و ز تب و درد و جملگی الم‏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × سه =